استارتاپ در مقایسه با شغل و کسبوکار، به دلیل اینکه محدودیت زمانی و جغرافیایی ندارد، امروزه بیشتر مورد استقبال قرار گرفته و بازدهی بیشتری برای صاحبان آن دارد.
شغل، کسبوکار و استارتاپ سه مفهومی است که روزانه بارها با آنها مواجه میشوید اما احتمالا تفاوت آنها با یکدیگر را نمیدانید. در این مقاله بهطور مختصر، به تعریفی از این سه اصطلاح میپردازیم.
افراد زیادی در این حوزه مطالعاتی انجام داده و مقالات متفاوتی منتشر کردهاند. در نتیجه نمیتوان این مفاهیم را در یک جمله خلاصه کرد و هر شخص طبق تجربیات خود، تعریفی برای هر یک از این مفاهیم دارد.
در ابتدا برای تعریف شغل، کسبوکار و استارتاپ، فرض کنید شما یک گرافیست هستید و به برنامههای گرافیکی مثل فتوشاپ، پریمیر، افترافکت و غیره تسلط دارید.
شما اگر یک چاپخانه داشته باشید، هر روز در یک تایم خاص باید مغازهی خود را باز کنید و منتظر مشتری بمانید.
در این حالت در واقع شما شاغل هستید.
پس شغل را اینگونه تعریف میکنیم که در ازای هر روزی که شما کار نمیکنید، درآمدی نخواهید داشت و پول در آوردن شما منوط به حضور در مغازه و چاپخانه خودتان است.
حالا فرض کنید شما به جای این که شخصا و بهطور مستقیم کاری داشته باشید، افرادی را استخدام میکنید و تمام دستورالعملها را به آنها میدهید تا به عنوان تیم شما کار کنند و متناسب با ظرفیت و مهارتی که دارند، به آنها حقوق پرداخت میکنید.
در این حالت سیستم شما کمی تغییر میکند و اگر چند روز و یاحتی یک سال هم سر کار نروید، روند کار متوقف نمیشود و تیم شما فعالیت خود را برای انجام کار شما، ادامه میدهد.
حالا شما شاغل نیستید و مدیر یک کسبوکار هستید. پس به راحتی تفاوت شغل و کسبوکار را متوجه شدیم. در کسبوکار شما به عنوان مدیر یا کسی که آن کار را راهاندازی کردهاید، نیاز به حضور فیزیکی چندانی در آن ندارید. در کسبوکار اگر شما سیستم خود را به درستی سازماندهی کرده باشید، فقط کارها را برنامهریزی میکنید.
در ابتدا باید بدانید که در درون مایه و تعریف اصلی استارتاپها، یک لغت بسیار اهمیت دارد و در واقع کلید واژهی استارتاپ، “ایده” و “نوآوری” است. پس میتوان گفت که صاحب یک استارتاپ، چیزی که قبلا وجود نداشته را خلق میکند. مثل اسنپ یا اوبر که پشت آنها و هر استارتاپ دیگری، یک ایده و نوآوری خیلی اساسی قرار گرفته است.
به بیان دیگر میتوان گفت که هر استارتاپ، با یک نگاه نوین مسئلهای را حل میکند؛ در واقع اقدام جدیدی را شکل میدهد که پیشتر وجود نداشته است.
علاوه بر آن ایده خلاقانه و نوآورانه، که بخش اصلی تعریف استارتاپ را به خود اختصاص داده، نداشتن محدوده جغرافیایی و قرارگیری در بستر مجازی، نکتهی حائز اهمیت در استارتاپها است.
همانطور که گفتیم، در شغلها شما ملزم به حضور فیزیکی کامل هستید. در کسبوکار هم تیم شما در صورت عدم حضور شما، کار را جلو میبرند.
اما در استارتاپ، اگر شما برای سیستم خود یک سایت یا اپلیکیشن راه بیندازید، از بستر فیزیکی خارج میشود. پس شما میتوانید در هر ساعت از شبانهروز و در هر نقطه از کشور، فعالیت و مشتری خود را داشته باشید. بهطور کلی میتوان گفت که استارتاپ نوعی کسبوکار است. اما تفاوت اصلی آنها نوآوری در استارتاپ و آنلاین بودن آن است.
شما اگر شاغل باشید، موظف به حضور فیزیکی در محیط کار خود هستید. این در حالی است که اگر صاحب یک کسبوکار باشید، افرادی هستند که به عنوان نیروی شما و در صورت عدم حضور شما، کارها را پیش میبرند. استارتاپ در مقایسه با شغل و کسبوکار، به دلیل اینکه محدودیت زمانی و جغرافیایی ندارد، امروزه بیشتر مورد استقبال قرار گرفته و بازدهی بیشتری برای صاحبان آن دارد. این تعاریف طبق تجربیات ما بیان شده و طبیعی است که در مقالات دیگر، با تعاریف متفاوتی مواجه شوید.
شما در بین شغل، کسبوکار و استارتاپ کدام را ترجیح میدهید؟
با چه تعریف متفاوتی از این سه اصطلاح مواجه شدهاید؟
2 Comments
مردم سنتی ایران هرچقد از مزایای کسب و کار و استارتاپ بهشون بگی، بازم ترجیح میدن شاغل باشن :///
با خوندن کامنتت جدا خندیدم!
اما حس می کنم توی این چن سال گذشته، خیلیا به سمت راه اندازی کسب و کار سوق پیدا کردن. حتی وقتی با دوستام صحبت می کنم، می بینم که اونها هم به فکر اینن یه کاری واسه خودشون بکنن و جایی شاغل نشن.
همچنین فکر می کنم اینستاگرام و بازاری که اینستاگرام راه انداخته، خیلی کمک کرده افراد نگاهشون نسبت به دنیای دیجیتال باز بشه